کانون صابر مسجد امام رضا

کانون صابر مسجد امام رضا علیه السلام

کانون صابر مسجد امام رضا

کانون صابر مسجد امام رضا علیه السلام

با سلام
این سایت وابسته به کانون صابر مسجد امام رضای شهرکرد می باشد.

کلمات کلیدی

۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

مسابقات قرآن سال 94


جهت اطلاع از چگونگی مسابقه به ادامه مطب(علامت فلش سمت چپ عکس )مراجعه کنید


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۳
hossein azar

انجام دادن مستحبات و اعمال صالح به نیابت از آن حضرت و اهدای ثواب آن به ارواح طیّب عترت طاهره(علیهم‌السلام) از بهترین راه‏هایی است که می‏تواند ارتباط انسان با آن وجود مبارک را تأمین کند و بهترین حالت در چنین نیابتی، آن است که انسان در برابر عمل خویش از آن امام خواسته‏ای نداشته باشد، چرا که از قدر عملش می‏کاهد: چون خواسته ما به قدر ادراک ماست و ادراک ما بیشتر به حجاب تمنیات ما محجوب است، مطلوب متوقّع ما نیز محدود خواهد بود، پس بهتر است که برابر این ادب، به پیشگاه آن حضرت چیز خاصی را پیشنهاد ندهیم، زیرا او از آن دسته است که سجیّتهم الکرم4، بنابراین شایسته آن است که در انتظار عطای او باشیم، چرا که آنچه آن حضرت به اقتضای سجیّه کریم خویش عطا می‏کند ماندنی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۵:۳۷
hossein azar

آیت الله شبیری زنجانی:
میرزا [شیرازی] مرد خیلی باهوش و چیز فهم عجیب و غریبی بود ...

در یکی از این ملاقات های عمومی که اشخاص می‌آمدند برای زیارت، می‌بینند که نظر میرزا به شخص معینی معطوف است. هر چند اشخاص جلو می‌آیند و بعد از دست‌بوسی میرزا می‌روند، باز هم توجه میرزا به همین شخص و همان نقطه است؛ تا اینکه بالأخره نوبت به آن شخص مورد نظر می‌رسد. او می‌آید دست میرزا را می‌بوسد.

میرزا از او سؤال می‌کند که مثلاً اهل کجایی؟

می‌گوید: اهل کربلا. می‌پرسد: برای چه اینجا آمده‌ای؟ من به شما حکم می‌کنم که همین حالا مراجعت کنید به کربلا، و شهریه و حقوقی هم که در اینجا به طلبه‌ها داده می‌شود، در کربلا به شما داده می‌شود، و همین حالا برگردید.


میرزا نوکرش را صدا می زند و به او می گوید: قطار کی حرکت می‌کند؟

می‌گوید: مثلاً نیم ساعت دیگر.

می‌فرماید: این اقا را الآن ببرید پای قطار و آنجا باشید تا ایشان مشرف بشوند کربلا، و بعد مراجعه کنید.

نیم ساعت بعد، یک ساعت بعد میرزا مرتب می پرسد: خادم نیامد؟ و همین طور منتظر بوده و دقیقه شماری می‌کرده که خادم برگردد. بالأخره خادم برمی‌گردد.

میرزا می‌گوید: « او را راه انداختی؟»

می‌گوید: بله. می‌گوید:«خودت آنجا بودی موقع حرکت قطار»

می‌گوید: بله. می‌گوید:« قطعی شد حرکتش؟»می‌گوید: بله.

میرزا خیلی استنطاق می‌کند تا قطعی شود که آن شخص به کربلا برگشته است.
بعداً بعضی از اصحاب ایشان می پرسند: چرا این شخص را با این اهتمام به کربلا برگرداندید؟ میرزا می‌فرماید: از خصوصیات قیافه این شخص فهمیدم که اگر او در اینجا بماند، کار دست ما می‌دهد و از آن لعن‌های کذایی می‌خواند، و ما که زحمت کشیدیم و مشکل اختلاف بین شیعه و سنی را به زحمت حل کردیم، او با یک عملش ممکن است این زحمات را از بین ببرد، یک لعن در حرم بخواند و تمام این زحمات به هدر برود.


بعد که خود آن شخص را دیده بودند، گفته بود: خوش انصاف میرزا، نگذاشت اقلاً یک لعنی بخوانیم.

 

منبع:

سایت رسمی آیت الله شبیری زنجانی:

http://zanjani.net/index.aspx?pid=99&articleid=44356


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۴
hossein azar